مطمئنم یه روزی اثبات میشه که مادهی مخدر یه توهمه!
پی نوشت : امان از این هی ننوشتن!
مطمئنم یه روزی اثبات میشه که مادهی مخدر یه توهمه!
پی نوشت : امان از این هی ننوشتن!
چندان تصمیم ندارم اینجا خاطرات روزانهام در لفافهی کلمات قشنگ و استعاره و تمثیلهای مختلف بنویسم! (هر چند تلاش میکنم از صنایع ادبی در نوشتن استفاده کنم! :) ) که قرارم این است از اتفاقات روزگار، نمودی از حقیقت رو که میفهمم بنویسم. نمودی از حق، حقیقت، راه درست و درست کاری که میفهمم را.
بنویسم برای تاثیرات زیادی که نوشتن داره. جدای از مخاطبی که میخونه و تو اشتراک تجربهت سهیم میشه، برای خود کسی که مینویسه هم تاثیرات زیادی هست. توی چکشی که به حرفت تا نوشتن میزنی!
مینویسم تا دقیقتر باشم، تا واضحتر فکر کنم، تا پختهتر شوم!
مینویسم تا یادم باشد در راه، هر قدم برای بهبود را به شوق هدف باید با صبر طی کرد. باید رنج راه به جان خرید، باید کار کرد، باید جدی بود.
میدانم که بارها شکست خواهم خورد، ولی دوست دارم به امید خدا دوباره بلند شوم، گردی از خودم بتکانم و باز ادامه بدهم. با باوری که به انتهای راه دارم تا به شیرینی رنجش برسم.
دوست دارم همیشه در راه باشم، تا به آرامی آغاز به مردن نکنم!
دوست دارم دست تو را هم بگیرم و در این راه، همراه این چپقیات کنم!
در نهایت هر آغازی را پایانی خواهد بود،
امید که پایانی خیر باشد : )