هم‌راه

هم‌راه با یک ولگرد خسته‌ی چپقی!

هم‌راه

هم‌راه با یک ولگرد خسته‌ی چپقی!

فارغ التحصیل بی‌سواد از دانشگاه فخیمه هستم. به اقتصاد، سیاست، فلسفه، روانکاوی، آمار و مزداهیک پیوسته علاقه دارم. هر وقت بار بخوره می‌نویسم!

پیوندها
  • ۰
  • ۰

دوربین

یه بنده خدایی بود، خیلی حرف از این میزد که آدم وقتی مسئولیت کاری رو قبول می‌کنه که از پسش بر بیاد و بدونه که تو اون کار، کارش درسته اصطلاحن!

گذشت و این آقا یه کاری رو قبول کردن که به نظر بنده چندان صلاحیت انجام اون کار رو نداشتن!
احتمالن فکر می‌کنید تا همین جا، اتفاق افتاده آن‌چه نباید رخ می‌نموده، ولی نه! هنوز برای من عجیب نبود این اتفاق. به هر حال اولین بارش بود که داشت اون کار رو می‌کرد، به نظر من طبیعی بود که مشکلاتی داشته باشه. ممکنه از قبل آدم خیلی شهودی نداشته باشه حین انجام کاری چه اتفاقاتی ممکنه براش بیوفته!

گذشت و این آقا دوباره همون کار رو قبول کردن و از اونجایی که برای من جالب شده بود منششون در این باره، دنبال کردم کارشون رو و متوجه شدم که هنوز همون نواقص قبلی تو کارشون وجود دارن!
این‌جا دیگه اون اتفاق بده رخ نموده به نظرم.

بهترین نبودن برای انجام یه‌کاری بد نیست لزومن، ولی بهتر نشدن تو انجام یه کار دیگه بده !


چنتا نکته:
۱. ممکنه برای بهتر شدن تو اون کار مدت زمان بیشتری لازم باشه و من عجله کرده باشم، نمیدونم!
۲. ممکنه مشکلات دیگه‌ای مانع انجام کارمون بشن، بهتره اون‌ها رو بشناسیم و موقع پذیرفتن مسئولیت کاری، بهشون فکر کنیم.
۳. شما که احتمالن تا اینجا نفهمیدین من کی رو میگم، پس بذارید اینم بگم که چقدر راحت ممکنه آدم تو دام قضاوت دیگران بیوفته ولی خودش رو فراموش کنه!

  • ۹۵/۰۲/۱۷
  • چپقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی